آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وآن نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
وآن کش که دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مرید با ماست
چون هست صلاح دین در این جمع
منصور و ابایزید با ماست
شاعر:مولانا

سوزم ده
یا رب به وفا دل غم اندوزم ده
چون شمع،زبان آتش افروزم ده
هرچیز که خواهی بستانی بستان
سوگندبه سوز اهل دل،سوزم ده

بشکن
ازدور،به من گوشه ی چشمی بفکن
نزدیک به خویش ساز و کن  دور – از “من”
گفتی به دل شکسته جا می گیرم
گر من  دل بشکسته  ندارم،بشکن
شاعر:علی انسانی